ღ نـــفــس ღ ♥ مــگر تــو هوا بودی که در نبــودت اهسته دارم خفه می شوم ؟♥ |
||||
پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, :: 22:18 :: نويسنده : nafas
تا حالا دقت کردین وقتی توی یه جمعی یکی میگه اون تلویزین و کمش کن ،یکی دیگه از اونور میگه اصن خاموشش کن . . . !
.
.
.
تا حالا دقت کردین وقتی واسه دل خودت موهاتو درست میکنی چقدر خوشگل میشه ولی وقتی میخوای بری مهمونی یا عروسی بعد از ۳ ساعت کلنجار رفتن شبیه خربزه میشی؟
.
.
.
تا حالا دقت کردین یکى از سرگرمى هاى خاص مردم ایران اینه که :وقتى از مطب دکتر میان بیرون،حساب کنن ببین این دکتره روزى چقد درآمد داره ….
.
.
.
تا حالا دقت کردین که روزای هفته اینجوری میگذره :
شــــــــــــــــــــــنبـــــ یــــــــکشــــــــنبـــــــــ دوشـــــــــــــنبــــــــــــ سه شـــــــنبـــــــــــــــــه چـــهـــار شنبـــــــــــــه پنجشنبه جمعه!!! .
.
.
تا حالا دقت کردین چقدر حرص آوره که سر غذا دقیقا اون چیزی رو بر میدارن که تو کلی تو ذهنت واسش نقشه کشیده بودی
.
.
.
تا حالا دقت کردین ﺷﯿﺮﯾﻦﺗﺮﯾﻦ ﻗﺴﻤﺖ ﺧﻮﺍﺏ ﺍﻭﻥ ۵ ﺩﻗﯿﻘﻪﯼ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻻﺭﻡ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﻪ !! .
.
.
تا حالادقت کردین وقتی داری درس میخونی و به یه صفحه عکس دار میرسی چه حالی میکنی که اون صفحه نصفست…!
.
.
.
تاحالا دقت کردین وقتی احساس میکنین گم شدین اول ضبط ماشین رو کم میکنین!
.
.
.
تا حالا دقت کردین جوراب ما مردا هیچوقت بو نمیده یا متوجه نمیشیم ولی وقتی تو یه مهمونی یا مجلس که میریم بو سگ مرده میده !؟ حتی اگه جورابه نانو باشه !؟
.
.
.
تا حالا دقت کردین تا آرایشگر روپوش و میندازه رومون دماغمون خارش میگیره؟!
.
.
.
تا حالا دقت کردین وقتی سوهان میخوری ۹۵%ش
میره لای دندونات و فقط ۵%ش نصیب معدت میشه؟!!!
من نمیدونم " کره خر " کجاش فحشه ؟ خودت نگاه کن آخه .
.
.
چند قورباغه از جنگلی عبور می کردند که ناگهان دو تا از آنها به داخل گودال عمیقی افتادند.
فرانسه :
پسر: بن ژور مادام! حقیقتش رو بخواید من از شما خوشم آمده و میخواهم اگر افتخار بدید با هم آشنا شیم! دختر: با کمال میل موسیو! ایتالیا : پسر: خانوم من واقعا شمارو از صمیم قلب دوست دارم و بسیار مایلم که بیشتر با شما آشنا شم! دختر: من هم از شما خوشم اومده و پیشنهاد شمارو با کمال میل می پذیرم! انگلیس : پسر: با عرض سلام خدمت شما خانوم محترم! خانوم من چند وقت هست که از شما خوشم اومده می میخوام اگه مایل باشید باهم باشیم! دختر: چرا که نه؟ میتونیم در کنار هم باشیم! و اما ایران : پسر: پیــــــــــــــــــس ... پیس پیس ... پـــــــــــــــــــــــی ــــــــــــــــس ... پیییییییییییییس ... ســــــــوووووووو ... ســــــــــوووو ... ســــــــــــس ... ســــــــــــــــــــــــ ـــــــــــس ... پــــــــِـخخخخخخخخخ ... چِــخـــــــــــــــه ... هووووووی با تواما! بیا شماره مو بگیر بزنگ! دختر: خفه شو! کصافطِ عوضی! مگه خودت خوار و مادر نداری راه افتادی دنبالِ ناموس مردم،بی ناموس! شماره تو میگیرم فقط واسه اینکه شرتو زود کم کنی! ساعت 10 زنگ میزنم!
فكرشو بكن اگر ميشد چي ميشد؟؟؟؟!!!!!!!!
- زنگ بزني آژانس بين المللي انرژي اتمي، بگي يه ماشين مي خوام - آخر شبا رفتگرا سوار جاروهاشون بشن برن خونه - ... موهات "فر" باشه , روش پيتزا بپزي ! - خانواده مذهبي باشه اسم دخترو بذاره سيندر الله - شب خواب ببيني كه 1 ماه داري ميري سر كار, صبح كه بيدار شدي حقوقشو بگيري - پشه ها به جاي اينكه خونمون رو بمكن، ميومدن چربي هاي اضافه بدنمون رو مي مكيدن - راديو رو روي يه موج سه متري تنظيم مي كردي مي رفتي موج سواري - ماهي از آب در بياد تو ساحل سيگارشو بكشه برگرده تو آب - تو مطب نفر قبل از تو كه مي ره تو اطاق دكتر، بري در بزني بگي زود باش - ورودي ِ لاس وگاس بزنه : به شهر شهيدپرور ِ لاس وگاس خوش آمديد !!! - همسر دلخواهت رو از بين گزينه هاي موجود دانلود كني - سياست كثيف رو ببري حمام تميزشه - بوق زدن ممنوع باشه ماشينتو بذاري رو ويبره - حراست دانشگاه دم در با دقت نگات كنه ، اشكالاي آرايشيتو بگه ، برات درسش كنه. لوازم آرايش بهت قرض بده ، يادت بده چجور آرايشي بهت مياد ... ! - هر پشه اي وارد خونه ت شه در جا تبديل شه به يه تراول 50 تومني ! - تو باغچه خونه ت درخت پيتزا داشتي ! - توي كُشتي حريفتو خاك كني يه فاتحه هم بخوني بري - رو مانيتورت مگس بشينه، با موس بگيريش، بندازيش تو ريسايكل بين ! - سايه ات سفيد باشه - با پرگار مثلث بكشي! - تو گوگل سرچ مي كردي "نيمه گم شده ي من " عكساشو واست مي آورد راحت پيداش مي كردي!!! - شامپو ضدِ شوره بخوري ، دلشوره هات تموم بشه... - ويروس HIV بياد تو بدنت سل بگيره بره !!! - بفهمن اصغر فرهادي دوپينگ كرده همه جايزه هاشو بگيرن - روي راديو، تور بكشي بشه رادياتور - يكم از هواي اطراف وايرلستو بكني توي كيسه هر وقت اينترنت نداشتي يه سيم بندازي توش استفاده كني - درخت خرما و گردو رو پيوند بزني خرما گردوئي بده ! - رگ قلبت بگيره به جاي اينكه بالون بزنن پاراگلايدر بزنن - واسه كاردستي ِ مدرسه يه ساختمون ِ هشت طبقه ي 32 واحدي ِ اسكلت فلزي ببري - يه دختر رو برات نشون كنند با سنگ بزنيش - بري مكه به جاي سنگ زدن به شيطون يه چاقو در بياري بكني تو شكمش خيال همه رو راحت كني - چشم و مغز و قلبمون يه جلسه تشكيل بدن تكليفشونو با ما روشن كنن پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, :: 12:25 :: نويسنده : nafas
آليا صبور(Alia Sabur)دختر ايراني جوان ترين استاد دانشگاه در جهان ميباشد،نام او در تاريخ ۱۹ فوريه ۲۰۰۸ركوردهاي جهاني گينس نوشته شد و پس از ۲۹۱ سال ركورد آقاي كولين مكلورين(Colin Maclaurin)زاده فوريه ۱۶۹۸ركورددار پيشين را شكست. او در تاريخ سوم اسفند ۱۳۶۷ خورشيدي برابر ۲۲ فوريه ۱۹۸۹، در شهر نيويورك زاده شد.
اين دختر ايراني تبار بطور تمام وقت در دانشگاه نيويورك تدريس ميكند و به عنوان يك نابغه نام خود را در رديف جوان ترين استاد دانشگاه هاي معتبر جهان در كتاب ركوردهاي گينس ثبت نموده است . ركوردار قبلي جوانترين پروفسور دانشگاه هاي جهان متعلق به يك فيزيكدان اسكاتلندي بنام كولين مك لورين(Colin Maclaurin) كه شاگرد اسحاق نيوتن بود و در سال ۱۷۱۷ ميلادي (۲۹۱ سال پيش) در سن ۱۹ سال و ۷ ماهگي اين رتبه علمي را كسب كرده بود .آليا صبور"در هشت ماهگي خواندن را آغاز كرد و از كلاس چهارم ابتدايي به كالج رفت تا در سطح كارشناسي رياضيات كاربردي بخواند . وي در سن ۱۰ سالگي در دانشگاه استوني بروك ثبت نام كرد و در ۱۱ سالگي با گرايش به موسيقي به عنوان عضو اركستر سمفوني "راك لند" به اجراي قره ني پرداخت . آليا چهارده ساله بود كه مدرك ليسانس خود را از دانشگاه نيويورك گرفت و دانشجوي دوره كارشناسي ارشد و دكتري دانشگاه دركسل ، نيويورك شد . او در ۱۸ سالگي مدرك دكتراي خود را از دپارتمان تكنولوژي پيشرفته فوزيون در دانشگاه كانكوك سئول(Konkuk University) دريافت كرد و جوان ترين فردي بود كه وارد دوره فلوشيپ پس از دكتري شد ، او نشانگرهاي سلولي خاصي را بر اساس تكنولوژي نانولوله ها ابداع كرد كه در تحقيقات پزشكي كاربرد زيادي دارد
فقط سه روز مانده بود نوزده ساله شود كه براي تدريس در دانشگاه كنكوك ، سئول ، كره جنوبي پذيرفته شد . وي تا ماه قبل در دانشگاه دروس فيزيك دانشگاه كنكوك تدريس ميكرد و در حال حاضر ، رياضي و فيزيك را در دانشگاه جنوبي ايالت نيواورلند تدريس ميكند . او يكي از دلايل ترك دانشگاه سئول را مشكل سخن گفتن به زبان كرهاي بيان كرده است.
چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:, :: 23:40 :: نويسنده : nafas
دوستان روز چهارشنبه سی ام فروردین 91 ساعت 19:00 غروب ، یکی از همکاران بنده توسط یک ماشین پژو 206 با سه سرنشین ، تنها به دلیل تاکسی خور نبودن مسیر و استیصال ناشی از عجله به رسیدن به خانه ، در خیابان سئول نزدیک قرارگاه نیروهای انتظامی جنب ده ونک ، ربوده میشود : بقیه حادثه از زبان مال باخته
به محض ورودم به اتومبیل سرنشین صندلی عقب ، پس گردنم را گرفت و نوک قمه را به بدنم فشرد
اولین چیزی که ازم گرفتند موبایلم بود چون شاید میترسیدند در زنگ زدن به پلیس دستم سریع باشه بعد مجودی نقدی کیف پولم و کارتهای اعتباری و ساعت و محتویات جیبهام رو مورد بازرسی قراردادند و شماره رمز کارتهای عابر بانکم رو گرفتند و با استفاده ازعابر بانکهای طول مسیر سه مورد 200000 تومان یعنی مجموعاً 600000 تومان از کارتهام برداشت کردند ، همه اینها در حالی بود که همش در اتوبانهای چمران و نیایش و اون حول و حوش من را میچرخوندن
خلاصه ملایمت من در برخورد باهاشون اونارو متقاعد کرده بود که همراه با اموالم ، جونم رو هم نگیرند
شاید هم اینقدر سابقه دار و حرفه ای بودن که مشکل چهره شناسی نداشتند
و من از خدای مهربون بخاطر همین موضوع بسیار شاکرم
از بخت بد در میانه راه همسرم به موبایلم زنگ زد و همون عقبیه گفت که جواب بدم و بهش بگم توی ترافیکم و دیر میام ،اما یکیشون که معلوم بود حرومزاده تر از اون دوتای دیگه است ، درکمال بیشرمی توی گوشم گفت که با خانمم زیر پل ستارخان قراربزارم که در حقیقت اونا برن سروقتش ، ولی خوشبختانه اراده اون دوتای دیگه به این کار نبود، چونکه ظاهرا ً بیخیال ادامه ماجرا شدند و منو برگردوندند به ده ونک و موقع پیاده شدن اولاً مدارکم رو پانصد متر جلوتر توی پیاده رو انداختند تا من مجبور بشم جهت عکس اونا حرکت کنم و ثانیاً یکیشون خیلی خط و نشون برام کشید که اگه آژانس بگیری بیای پیمون خلاصه ترمز دستی میکشم میام پایین جیگرتو از سینت در میارم و از این حرفا
اما پس از اینکه من اونا رو مطمئن کردم که این چیزها الان توی این شرایط به ذهنم نمیرسه و حتی اگر یه کلاشینکف هم با خودم داشتم ، از شدت ترس نمی تونستم ازش استفاده کنم، پیادم کردن و در تمام این مدت یکی که قمه دستش بود مثل یک اسکورت من رو سوار و پیاده میکرد
دست آخر هم من رو وادار کردند که از یه شیب تند پایین برم تا فرصت داشته باشند دور بشند
درخاتمه باید بگم اگه با دقت به این ماجرا توجه کنیم ، چند نتیجه میشه گرفت
اول اینکه اگر احساس کردین مسافرها از قبل باهم آشنا هستند ، اصلاً مرام کش نشین ، که آخی بیچاره برای کمک به من وایساده ، نخیر عزیز حتماً برای کمک به خودشونه که وا میسدن
دوم اینکه اگه این بنده خدا بلد بود که رمز کارتش رو معکوس بهشون میداد ، دستگاه پول رو بهشون میداد اما اولاً اعلام سرقتشوبه پلیس زنگ میزد و درضمن عکس بی صاحابشونم رو میگرفت که بعداً شاید به درد آگاهی چیها می خورد
سوم اینکه فقط دعا کنید و سعی کنید در مسیر این جور جانوران قرار نگیرید،چون اگر خود بروس لی هم که باشید کاری از دستتون بر نمی آد
بلا نبینید انشاءالله
یا حق
سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:, :: 13:27 :: نويسنده : nafas
برترین ها: ادیسون در سنین پیری پس از اختراع لامپ، یكی از ثروتمندان آمریكا به شمار میرفت و درآمد سرشارش را تمام و كمال در آزمایشگاه مجهزش كه ساختمان بزرگی بود هزینه می كرد.
سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:, :: 13:26 :: نويسنده : nafas
برترین ها: گوشه اي از وصيت نامه رابرت.ن.تست
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||||
|